آقا محمدصدراآقا محمدصدرا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
آقا محمدسیناآقا محمدسینا، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه سن داره

قند عسل های مامان

خبرهای کوتاه این مدت

سلام. ماشاله یادت نره 1- خنده و قهقهه توی خواب : روزای اول خنده بود امروز تبدیل شده به قهقهه که موفق شدم بالاخره فیلمش رو بگیرم. 2-بازگشت آقای سکسکه : بعد از دیروز عصر که برای راه افتادن سکسکه های بلندش پسر نازم گریه های بلند کرده تا الان که دارم این مطلب رو می نویسم بیش از 5 بار سکسکه های طولانی داشته. یادش بخیر مامانی، موقعیکه توی دلم سکسکه می کردی 3- بازیهای مختلف با دستت: خیلی با دستت بازی میکنی و من همیشه عاشق این کار نی نی ها بودم. دستت مدام در حال حرکته مخصوصا موقعی که گرسنه می شی و تا آرنج دستت رو میخوری. 4- بادگلو و آروغ های پر دردسر: کوچولوی من مثل اکثر نی نی ها کولیک داره و مامان و بابا باید حتما آروغت رو بگیرن وگرنه د...
29 خرداد 1393

آماده کردن کیف بیمارستان شاید این جمعه ....

فکر کنم داره شروع میشه.... رفتم سراغ کیف بیمارستان، چک کردم و تقریبا آماده ام.... پسرم شما چی؟؟ آماده ای مامان ؟ التماس دعا از همه     یه لیست از کیف مادر برای بیمارستان که خودم از مطالب مختلف نی نی سایت جمه کردم گذاشتم توی ادامه مطلب شاید بدردتون بخوره ساک مادر 1 لباس خواب آستین بلند جلو دکمه دار 2 چند عدد شورت یکبار مصرف 3 حوله 4 روکش توالت فرنگی 5 نوار بهداشتی سایز بزرگ 6 ضد عفونی کننده دست 7 کرم دست 8 شناسنامه +کارت ملی + دفترچه بیمه + برگه پدیرش بیمارستان + تمام سونوگرافی‌ها و آزمایشهای قبلی ( همگی در یک پوشه 9 کیف لوازم آرایش – آینه - برس و سشوار 10 چند تا کیسه...
23 خرداد 1393

سیسمونی آقا محمد صدرا

سلام. اگرچه قبل عید تقریبا خریدای اصلی سیسونی محمدصدرا تموم شده بود و توی عید هم سیسمونی رو چیدیم، ولی تا الان فرصت نمی شد عکس هایی که گرفتم رو ویرایش کنم و بزارم. با کمک بابا مهدی عکس ها رو آماده کردیم و برات امروز بالاخره آپلود کردیم. البته بعضی از عکسها رو قبلا هم جدا جدا آپلود کرده بودیم. برای خرید این وسایل به خیلی ها زحمت دادیم که از همه شون از طرف محمدصدرا تشکر می کنیم. بقیه در ادامه مطلب نمای کلی کمد محمد صدرا :::     کالسکه، روروک و کریر::: اینم گهواره خودمم که الان بعد از یه سری رنگ و تغییرات به محمدصدرا رسیده ...
23 خرداد 1393

جشن نیمه شعبان

امروز بخاطر نیمه شعبان از طرف شرکت بابا دعوت شده بودیم به جشن نیمه شعبان. اینبار هم به دوست بابا عمو سعید و خانمشون خاله زهرا زحمت دادیم و باهاشون رفتیم محل جشن. چند تا سخنرانی، مولودی و دست زدن داشتیم.  محمد سجاد هم اونجا بود که یه لباس خیلی خوشگل پوشیده بود ::: بعدش هم با عمو سعید و بابا مامان محمدسجاد(عمو محمد و خاله زهرا) رفتیم پارک کوهسنگی شام خوردیم و صحبت کردیم و خندیدیم کلی خوش گذشت   ...
21 خرداد 1393

دوست جدید : سید محمد سجاد

پسرم این روزا یه دوست جدید پیداکردیم :: آقا سیدمحمد سجاد . پسر یکی از دوستای بابا. آقا محمدسجاد پسر خیلی ناز، باهوش و دوست داشتنی هستش که یه شبه تونست دل بابا و مامان رو ببره. تازه به بابا و مامان هم عمو و خاله میگه. امیدوارم دوستای خوبی با هم بشین و یه عالمه باهم بازی کنین. یه جمله هم که خیلی خوشگل محمد سجاد میگه :: آقا من از گرفتن یارانه انصراف نمی دهم!!! اینم یه عکس از این پسر خوشگل :: ...
18 خرداد 1393

جشنهای آخر سال مدرسه

اینم دکور جشنهای آخرسال کوچکولوکای مدرسه مامان که با کمک آقا محمدصدرا و خاله های مهربون سارا، انسیه و سمانه درست کردیم. دست همشون درد نکنه           ...
16 خرداد 1393

گهواره من، گهواره محمدصدرا

پسرم، باور می کنی که قراره شما توی همون گهواره بخوابی که من یه زمانی وقتی کوچولوبودم اندازه شما اون تو خوابیدم. خوشحالم که دختر کوچولوی اون سالها 28 سال پیش ، داره مادر یک نی نی ناز شده ..... امیدوارم توی این گهواره خوابای خوش ببینی... البته برای استفاده از گهواره یه سری کارا روش انجام شده. آقاجون و مامانی بابا یه سری تغییرات توی اسکلت گهواره دادن، رنگش کردن و گهواره نو شد...  آقاجون و مامانی مامان هم دوختن پارچه ها، شب بند، چین خوشگل پارچه دور گهواره رو زحمت کشیدن . این طوری بود که گهواره عکس اول شد گهواره ناز و خوشگل دومی   راستی این عروسک رو هم مامان با کمک مامانی بافتن ...
13 خرداد 1393